مهمترین دلایل کاربرد پوزیشنر در شیرها عبارتند از:
– وجود فشار زیاد و همچنین ویسکوزیته زیاد سیال مورد کنترل
– وجود اصطکاک در مکانیزم شیر کنترل به واسطه آب بندی گلوگاه شیر
– در صورت بیشتر بودن فاصله کنترل کننده و شیر کنترل از 150 فوت
– در صورت لازم بودن تقویت و تغییر نسبت به فرمان وارده از کنترل کننده
– سرعت بخشیدن به عمل شیرهای کنترل و حذف تأخیر زمانی
وقتی پوزیشنر شیر استفاده نشود، خروجی کنترلر مستقیماً به اکچویتور متصل می شود.
هر تغییری در فشار خروجی کنترلر، باید بر ناحیه سطح دیافراگم مؤثر باشد.
اگر حجم اکچویتور زیاد است، ممکن است برای عکس العمل، زمانی طول بکشد.
در صورتی که اگر از پوزیشنر استفاده گردد خروجی کنترلگر از طریق پوزیشنر به یک بیلوز میرود.
حجم بیلوز در مقایسه با اکچویتور کم است.
بنابراین، تغییر خیلی کم در خروجی کنترلگر، بطور مشهودی توسط بیلوز آشکار میگردد.
از حرکت ایجاد شده توسط بیلوز برای به حرکت درآوردن شیر پایلوت (یا فلاپر، اگر از سیستم فلاپر نازل استفاده گردد) استفاده میشود که به نوبه باعث میشود حجم زیادی از هوا به سرعت وارد اکچویتور گردد.
بنابراین استفاده از پوزیشنر، تضمین میکند که به سرعت به تغییرات سیگنال کنترل پاسخ داده شود.
به طور کلی اجزاء به کار رفته در پوزیشنر عبارتند از:
– بیلوز یا شیر راهنما (spool valve)، که سیگنال صادره از کنترل کننده را درییافت میکند.
– میله رابط و یا میله متعادل کننده، که سیگنال دریافت شده را با موقعیت تغییر یافته ساق شیر مقایسه میکند.
– شیر قدرت (pilot valve)، که به نامهای رله یا بوستر نیز معروف است و باعث تقویت فرمان صادره از کنترلکننده میشود.
– بادامک (cam)، که مشخص کننده رابطه بین موقعیت قرار گرفتن توپی (پلاگ) شیر کنترل و فرمان صادره از کنترل کننده میباشد.
برای استفاده صحیح از پوزیشنر شیر، به شرایط زیر باید توجه شود:
1- سیالات چسبنده(Viscous)، سیالات سالیدبیرینگ یا سیالاتی که تمایل دارند شیر را ببندند.
2- نیروهای با تلاطم زیاد ناشی از اندازه بزرگ شیرها، افت های فشار زیاد یا ترکیبی از آنها.
3- فشار زیاد نیاز به بسته بندی غیرعادی بدون نشت میله دارد.
4- خط انتقال زیاد بین کنترلگر و شیر کنترل که می تواند بیانگر یک تأخیر زمانی(Time lag) باشد.